این سؤال همیشه برای من سؤال مهمی بوده است که «چه باید کرد؟» برای درمان معضلات دیداری شهرمان چه باید کنیم؟ اینکه از زوایای مختلف بپردازیم کافی است؟
واقعیت این است که ما در شهری زندگی میکنیم که انبوهی از آلودگیهای بصری و آلودگیهای دیگر در آن وجود دارد.
با این همه آلودگی چه باید کرد؟ راه از ما شروع میشود. واقعیت این است که نباید امیدی به مدیران شهری و هیچکدام از نهادها داشت.
مسئله از ما شروع میشود. در فضایی که آدمها باهم فرصت گفتوگو و صحبت نداشته باشند و دغدغه در دل آدمها بماند و به بیرون نفوذ نکند، در فضایی که امکان مطرح کردن مسئلهها حتی در مجامع کوچک وجود نداشته باشد، صحبتکردن از معضلات بیشتر یکشعار است، لذا مسئله از ما شروع میشود.
هرکدام از ما بخشی از ماجرا را بهعهده داریم. همانطور که دقت میکنیم که زباله را چهموقع بگذاریم جلوی در، باید بدانیم که پرداختن به مسائل مربوط به معضلات بصری هم از همین دست است.
گمان نمیکنم روزی شهرداری بتواند یکبرنامۀ جامع راه بیندازد که بتواند همۀ معضلات بصری مشهد را پوشش دهد و رفع کند.
ما باید حساس شویم. من وقتی یکپلاک روی در منزلم نصب میکنم آیا به همگونی آن با محیطش و به تناسب آن با بافت پسزمینۀ دیوار دقت میکنم؟
اگر این کار کوچک را انجام دهم، نسبت به منظر شهرم حساس هستم. وقتی کابل برق را میکشم چه؟ نصب یکتابلو، علمکردن یکستون و همۀ این کارهای کوچک، نوع نگاه من به شهرم را میسازد.»
جزئیات همهچیز است
وقتی بحث را کلان میبینیم، جزئیات را از دست میدهیم، اما جزئیات همهچیز است. همۀ ما بهاندازۀ خودمان موظف هستیم دقت کنیم. هرکدام از ما یکسلول در بافت زندۀ شهرمان هستیم و باید بهاندازۀ یکسلول نسبت به جایگاه و وظیفۀ خودمان حساس باشیم.
میتوانیم شبیه یکسلول، زاینده باشیم و یا درمعرض خطر قرار بگیریم و از کسوت یکشهروند خارج شویم و تبدیل شویم به یکآدم منفرد که از خانه میرود سر کار و به خانه برمیگردد.
یک موجود که به هیچچیز دقت ندارد و حساس نیست. مسئله از دقت ما به پیرامونمان شروع میشود. قرار هم نیست که هرکدام از ما انقلاب کنیم و چنین کنیم و چنان کنیم؛ نه! آنچه امروز نیاز داریم این است که یکبار دیگر به اطرافمان نگاه کنیم و تا جایی که امکان دارد به اطرافیانمان منتقل کنیم.
آگاهی نجاتبخش است
آنچه ما را نجات میدهد «آگاهی» است. منابع آگاهی هم امروز در دسترس است. ممکن است بهدستآوردن دانش سخت باشد اما آنچه دانش عمومی محسوب میشود بهراحتی در دسترس است.
اینترنت میتواند کمک کند؛ البته بهشرط اینکه این در دسترس بودن باعث رفع تشنگی ما نسبت به مسئله نشود.
باید بدانیم که باید نسبت به اتفاقات و مسائل آگاهی بهدست بیاوریم. اگر بدانیم چه اتفاقی برایمان درحال وقوع است، میتوانیم جلوی اتفاق را بگیریم وگرنه اگر ما ناآگاه باشیم نه قانون، نه مدیران قانون، کاری از پیش
نمیبرند. تمام این نهادها برآمده از خود ما هستند. تا وقتی تکتک ما تغییر نکنیم در شهر، کشور و هیچکجای دیگر تغییر اتفاق نخواهد افتاد. باید حساس شویم و دقت کنیم و آگاهی بهدست آوریم.
واقعیت این است که ما در شهری زندگی میکنیم که انبوهی از آلودگیهای بصری و آلودگیهای دیگر در آن وجود دارد.
با این همه آلودگی چه باید کرد؟ راه از ما شروع میشود. واقعیت این است که نباید امیدی به مدیران شهری و هیچکدام از نهادها داشت.
مسئله از ما شروع میشود. در فضایی که آدمها باهم فرصت گفتوگو و صحبت نداشته باشند و دغدغه در دل آدمها بماند و به بیرون نفوذ نکند، در فضایی که امکان مطرح کردن مسئلهها حتی در مجامع کوچک وجود نداشته باشد، صحبتکردن از معضلات بیشتر یکشعار است، لذا مسئله از ما شروع میشود.
هرکدام از ما بخشی از ماجرا را بهعهده داریم. همانطور که دقت میکنیم که زباله را چهموقع بگذاریم جلوی در، باید بدانیم که پرداختن به مسائل مربوط به معضلات بصری هم از همین دست است.
گمان نمیکنم روزی شهرداری بتواند یکبرنامۀ جامع راه بیندازد که بتواند همۀ معضلات بصری مشهد را پوشش دهد و رفع کند.
ما باید حساس شویم. من وقتی یکپلاک روی در منزلم نصب میکنم آیا به همگونی آن با محیطش و به تناسب آن با بافت پسزمینۀ دیوار دقت میکنم؟
اگر این کار کوچک را انجام دهم، نسبت به منظر شهرم حساس هستم. وقتی کابل برق را میکشم چه؟ نصب یکتابلو، علمکردن یکستون و همۀ این کارهای کوچک، نوع نگاه من به شهرم را میسازد.»
جزئیات همهچیز است
وقتی بحث را کلان میبینیم، جزئیات را از دست میدهیم، اما جزئیات همهچیز است. همۀ ما بهاندازۀ خودمان موظف هستیم دقت کنیم. هرکدام از ما یکسلول در بافت زندۀ شهرمان هستیم و باید بهاندازۀ یکسلول نسبت به جایگاه و وظیفۀ خودمان حساس باشیم.
میتوانیم شبیه یکسلول، زاینده باشیم و یا درمعرض خطر قرار بگیریم و از کسوت یکشهروند خارج شویم و تبدیل شویم به یکآدم منفرد که از خانه میرود سر کار و به خانه برمیگردد.
یک موجود که به هیچچیز دقت ندارد و حساس نیست. مسئله از دقت ما به پیرامونمان شروع میشود. قرار هم نیست که هرکدام از ما انقلاب کنیم و چنین کنیم و چنان کنیم؛ نه! آنچه امروز نیاز داریم این است که یکبار دیگر به اطرافمان نگاه کنیم و تا جایی که امکان دارد به اطرافیانمان منتقل کنیم.
آگاهی نجاتبخش است
آنچه ما را نجات میدهد «آگاهی» است. منابع آگاهی هم امروز در دسترس است. ممکن است بهدستآوردن دانش سخت باشد اما آنچه دانش عمومی محسوب میشود بهراحتی در دسترس است.
اینترنت میتواند کمک کند؛ البته بهشرط اینکه این در دسترس بودن باعث رفع تشنگی ما نسبت به مسئله نشود.
باید بدانیم که باید نسبت به اتفاقات و مسائل آگاهی بهدست بیاوریم. اگر بدانیم چه اتفاقی برایمان درحال وقوع است، میتوانیم جلوی اتفاق را بگیریم وگرنه اگر ما ناآگاه باشیم نه قانون، نه مدیران قانون، کاری از پیش
نمیبرند. تمام این نهادها برآمده از خود ما هستند. تا وقتی تکتک ما تغییر نکنیم در شهر، کشور و هیچکجای دیگر تغییر اتفاق نخواهد افتاد. باید حساس شویم و دقت کنیم و آگاهی بهدست آوریم.