سید مصطفی بهشتی-شهرآراآنلاین، چند شب پیش یکی از دوستان تماس گرفت و خبر داد گروهی از بیماران روانی مسافر مشهد هستند و حدود یکهفتهای در منطقه11 ساکن هستند و بیان داشت میتواند موضوع گزارش خوبی باشد. وقتی از کارها و اقدامات این مجموعه در تهران مطلع شدم تصمیمم بر این شد با تهیه گزارشی هم به اقدامات مثبت مهمانان یک هفتهای خودمان بپردازم و هم زمینه آشنایی با این مجموعه را فراهم کنیم تا شاید تلنگر و جرقهای برای شروع ساخت مجموعهای شبیه به آنچه در ادامه خواهید خواند در مشهد زده شود.
بعد از پیگیری و تماسهایی که گرفتم، از طریق خبرنگاری که همراه گروه بود، با مجموعه «سرای احسان» که مرکز نگهداری و توانمندسازی بیماران روانی مزمن در تهران است و برای عصر آن روز با علیرضا طاهری مدیر این سرا قرار مصاحبه گذاشتم. اهالی سرای احسان در دبیرستان دخترانه شبانهروزی سوم شعبان شماره2 که ویژه دختران ناشنواست ساکن بودند، وارد محل اسکان که شدم وقت استراحت مسافران تهرانی گزارش ما بود و با مدیر مجموعه در رستوران محل اسکان به گفتوگو نشستیم.
خودتان را معرفی کنید.
علیرضا طاهری هستم، شغلم، بازنشسته حوزه حقوق و درحالحاضر به عنوان مدیر مسئول مؤسسه خیریه حمایت از آسیبدیدگان اجتماعی «سرای احسان» که مرکز نگهداری و توانمندسازی بیماران روانی مزمن است مشغول به خدمتم.
از چه سالی و چگونه مؤسسه سرای احسان تأسیس شد؟
مؤسسه سرای احسان در سال1377 به همت فعالان اجتماعی و خیران در تهران تأسیس شد که داستان مفصلی دارد. سال 77 اجلاس سران کشورهای اسلامی در تهران بود، تعداد زیاد کارتنخوابها و متکدیان خیابانی وجهه خوبی برای شهر تهران نداشت، پیشبینی میشد روبهرو شدن سران کشورها در تهران با این عوامل تأثیرات منفی بر اجلاس سران خواهد داشت و از طرفی بازخوردهای نامناسب بینالمللی را سبب میشد، بنابراین تصمیم مسئولان وقت این شد تا متکدیان خیابانی و کارتنخوابها را به صورت موقت در اردوگاهی اسکان دهند تا اجلاس برگزار شود. در این طرح حدود 14هزار نفر از متکدیان و کارتنخوابها از سطح شهر تهران جمعآوری و ساماندهی شدند. بعد از پایان اجلاس سران، بازگرداندن این افراد به جامعه توجیهی نداشت بنابراین در تقسیماتی که شد معتادان و بیماران خاص در بخشهایی تحت پوشش قرار گرفتند و پس از آن مسئولان امر با مجموعهای از بیماران روانی مزمن روبهرو شدند که نه سرپرست و کس و کاری داشتند و نه هیچ هویتی.
پس از اینجا بود که سرنوشت بیماران روانی آن زمان با سرای احسان رقم خورد؟
بله، ابتدا امور نگهداری بیماران روانی را بهزیستی به عهده گرفت. این نگهداری در مکانی حوالی شهرری که سالها هم به عنوان اردوگاه اسرا استفاده شده بود انجام میگرفت، این مکان متعلق به فردی بود که زمین23 هزار متری خود را جهت نگهداری این بیماران اهدا کرد. سطح امکانات اصلا مناسب نگهداری انسان نبود، خیران اعتقاد داشتند رویهای که طی میشود اصلا در شأن یک انسان نیست، در حدود سال 78 کار فعالان اجتماعی و خیران نتیجه داد و مؤسسه به صورت جدی وارد کار شد و مردم با سرای احسان ارتباط گرفتند. هدف فعالان اجتماعی و خیران در سرای احسان فقط نگهداری نبود و سرای احسان با هدف توانبخشی برای بیماران روانی وارد عمل شد.
هدف اولیه تأسیس مؤسسه چه بود؟
کار خیر و کمک به اجتماع مدنظر بود. هدف اولیه مؤسسه فقط نگهداری بیماران روانی مزمن در شرایط مناسب و به دور از آسیبهای اجتماعی که آنها را تهدید میکرد بود، اما در ادامه سراغ کارهای مثبتتر برای این قشر از جامعه رفتیم و بنابراین مؤسسه بحث توانبخشی و مهیاکردن شرایط بازگشت به جامعه را برای آنها در نظر گرفت.
این نکته را هم بگویم که ما در بین افرادی که در این سالها به سرای احسان آمدهاند، دانشجوی دانشگاه شریف داشتهایم، مهندس شیمی درسخوانده آمریکا داشتهایم که از استرس کار و فراهم نبودن شرایط مناسب روحی روانی به این وضعیت دچار شده اند. برای خیلی از افراد تحصیلکرده این اتفاق میافتد که ناشی از فشار درس و کار است و جمله معروف «نبوغ آخر جنون است» اینجا برای برخی صدق میکند.
رنج سنی بیمارانی که در مؤسسه نگهداری میشوند چقدر است؟
از 19 تا 60 و 70 سال داریم
چه عواملی یک انسان سالم را تبدیل به یک بیماری روانی میکند؟
متأسفانه ما کمک نمیکنیم تا بحرانهای خود را مدیریت کنیم یا برای آسیبهای جامعه فکر اساسی و با بازده ارائه دهیم. به اتفاقات اجازه بروز میدهیم، به پیشگیری از آن فکر نمیکنیم و در نتیجه محدودیتی هم بر سر راه مشکلات ایجاد نمیکنیم که نتیجه این امر «مدیریت نکردن بحرانهای شخصی و اجتماعی» است.
مثالی برای شما ذکر کنم، در ایام حج هم هستیم و از نظر زمانی هم برای این مثال زمان خوبی است، حدود سهسال پیش در منا به هر دلیلی اتفاقی افتاد که منجر به فوت عدهای از هموطنان ما شد، در آن سفر پدران و مادرانی بودند که قبل از حضور در مراسم مناسک، سوغاتی و هدایایی برای فرزندان گرفته بودند که بعضا تصاویری هم ارسال کردند، خانواده آنها هم در ایران مسرور و در حال مهیاکردن تالار و سالن بودهاند برای مراسم استقبالی از حاجی، ناگهان با این اتفاق مراسم جشن و سرورشان تبدیل به عزا شده است، اینجا خانواده و فرزندان با اتفاقات ناباورانه روبهرو شدهاند، اگر کار روانشناسی درست روی اینها انجام نشود منجر به این خواهد شد که برخی از آنها در چند سال آینده با بیماری روانی درگیر باشند. مثال دیگر هم در این حوزه اتفاق پلاسکو است و اینکه یک
فرد ثروتمند در یک روز از دارایی بسیار به مرز ورشکستگی میرسد. این افراد هم در خطر بیماریهای روانی در بلندمدت هستند.
آیا آمار دقیقی از افرادی که دچار بیماری روانی هستند موجود است؟
آمار سازمان بهداشت جهانی حاکی از این است که 25درصد جمعیت کشورها به یکی از اختلالات روانی گرفتار هستند البته خیلی از اینها از این موضوع خبر ندارند و در نتیجه روشی هم برای درمان در نظر نمیگیرند که در بلندمدت عواقب خطرناکی در پی دارد و به اختلالات روانی سخت منجر میشود، در این اتفاق مسئول اصلی خانوادهها هستند و خانوادهها باید توجه کنند. مشکل دیگر مشکلات روحی جامعه است که از سوی حاکمان و دولتمردان توجه نمیشود، دولتها موظف هستند به وضعیت روحی و روانی اجتماعی جامعه توجه کنند، ما باید قانون سلامت روانی جامعه داشته باشیم که همیشه در دولتهای مختلف در وزارتخانه بهداشت مطرح میشود اما به مجلس نمیرسد.
علت اینکه برخی احساس میکنند بیماری روانی دارند اما به دنبال درمان نمیروند چیست؟
این مشکلی است که وجود دارد و خیلی از افراد جامعه ما به جای اینکه بیماری خود را درمان کنند پنهان میکنند. در این پنهانکاری هم خانواده و هم جامعه مقصر است چرا که در حال حاضر خانواده هم خوب برخورد نمیکند. اگر فرزندی در خانواده درگیر سرطان باشد، خانواده همه دارایی و توانایی خود را برای درمان فرزند به کار میگیرد اما اگر اختلالات روانی داشته باشد خانواده سعی در پنهانکاری آن بیماری خواهد داشت.
جامعه هم همین برخورد را دارد، متأسفانه اگر کسی کار ناپسندی انجام دهد بخواهند او را سرزنش کنند میگویند روانی است، روانی فحش نیست، روانی همانند خیلی بیماریهای دیگر یک بیماری است.
متأسفانه در قبال بیماری روانی نگاهی وجود دارد که این بیماری یک انگ به نظر میرسد. رسانه باید در این حوزه آگاهیسازی کند و زمینه رفعشدن این نگاهها را در گزارش و ویدئو و خبر فراهم سازد.
ما به لحاظ فرهنگی در برخورد با بیمار روانی از اروپا جلوتر بودیم، در زمانی که رفتار زکریای رازی با بیماران روانی قابل توجه بود در اروپا بیماران روانی را به زنجیر میکشیدند ولی درفرهنگ ما در همان زمان با این بیماران زندگی میکردیم و با آنها میخندیدیم و معاشرت داشتیم.
حالا اتفاقات به گونهای رقم خورده که دراروپا این بیماران در اجتماع زندگی و درمان میشوند اما متأسفانه در کشورما نگاه به این بیماری منفی است و خیلی جرئت بیان آن در جامعه نیست.
مراحل کار و درمان در سرای احسان چگونه است؟
در حال حاضر به واسطه علم روانشناسی کارگاههای متعدد درمانی را تعریف کردهایم که یکی از آنها کارکردن است. کار به عنوان منبع درآمد برای آنها در نظر گرفته شده است، به عنوان مثال قسمتی از کار مجموعه را خودشان انجام میدهند. بیماران ما درحال حاضر و بعد از گذراندن دوره اولیه درمان در حوزه موسیقی و تئاتر کار میکنند، بخش دیگری از برنامه درمانی اختصاص دارد به سفر و زیارت که همین سفر مشهد هم برای آنها تجربه میشود و به واقع تمرین حضور در جامعه و ارتباط با دیگران را انجام میدهند.
آیا رویه درمان مراحل معینی دارد؟
بله، فرد به محض ورود به مجموعه شناسایی میشود که در چه خانواده و شرایطی زندگی کرده و بزرگ شده است، کدام علائم بیماری را دارد و اینکه چه بیماریهایی جز بیماری روانی دارد. بعد از این، بیمارانی که از فضای اولیه ورود به مجموعه فاصله گرفته و به حالات روحی و روانی بهتری دست یافتهاند یک چهارم مسیر را طی کرده و در مرحله بعد وارد زندگی در خانههای حمایتی میشوند که جمعهای کوچکتری هستند و زیر نظر روانشناس زندگی میکنند. گام بعدی درمان، ورود به اجتماع و کنترل زیرنظر روانشناس مجموعه است که برای خیلیها این گام آخرین مرحله درمان است و بعد از آن وارد زندگی عادی میشوند.
درآمدهای مؤسسه از کجا تأمین میشود؟
زنده باد خیران
در راستای تکمیل این پروژه هم برنامهای دارید؟
اگر شرایط فراهم شود در آینده به دنبال راهاندازی یک مرکز جامع درمانی، پژوهشی و آموزشی برای بیماران روانی هستیم.
چندمین برنامه سفر اعضای مؤسسه به مشهد است؟
این پنجمین سفر ما در 23ذیالقعده است که روز زیارتی آقا علیابنموسیالرضا(ع) است.
چه تعدادی از اعضا در این سفر همراه شما هستند؟
حدود 100 نفر
از سفر مشهد راضی بودید؟
بله، هم زیارت است و هم از جاهای دیگر شهر دیدن کردیم.
اگر قرار بر تأسیس مجموعهای مشابه در مشهد باشد میتوانید به مجریان امر کمک کنید؟
به لحاظ فنی بله حتما
حرف آخر...
نگرانی ما بابت سالمندشدن افراد مجموعه است که فضا و جای مناسبی هنوز برای آنها فراهم نکردهایم.