شهرآرا آنلاین - اجراهای موسیقی خیابانی یکی از جلوههای زیبای پیاده راهها در بسیاری از شهرها شده است که باعث جذب گردشگر و افزایش نشاط در جامعه میشود. ماجرای داغ این روزها هم از یکی از همین اجراهای خیابانی شروع میشود. ٣جوان در کنار یکی از خیابانهای رشت نشستهاند و دارند آهنگ «دوست دارم» سون بند را با ساز به صورت زنده اجرا میکنند و میخوانند. مردم دورشان جمع شدهاند و مشغول تماشا هستند، ناگهان یک نفر از پشت سر یقه یکی از نوازندهها را میگیرد و به شدت او را به عقب میکشد. با این کار ٢نوازنده به زمین میخورند و یک نفر هم سراغ نوازنده سوم میآید تا ساز را از او بگیرد. مردم شروع به اعتراض میکنند اما آنها شروع به جمعکردن سازها میکنند. فیلم این اتفاق خیلی زود با عنوان «برخورد خشن مأموران شهرداری با نوازندگان در رشت» در فضای مجازی پخش شد. البته معاون خدمات شهری شهرداری رشت خیلی زود اعلام کرد که برخورد با این ٣نوازنده جوان از سوی مأموران شهرداری صورت نگرفته است و هیچ ارتباطی به شهرداری رشت ندارد. در رشت برنامههای هنری و فرهنگی بسیاری مثل نوازندگی خیابانی اجرا میشود اما به نظر میرسد برخورد با این ٣جوان به دلیل انتخاب بیملاحظه زمان اجرای خیابانیشان بوده است، این اتفاق پنجشنبه شب رخ داده است که مصادف با شب شهادت امام حسن عسگری علیهالسلام بوده و اصلا زمان مناسبی برای اجرای موسیقی خیابانی نبوده است که بسیاری از مردم آن را نوعی بیاحترامی دانستند. به هر حال اگر این برخورد کار مأموران شهرداری یا هر سازمان دیگری بوده باشد؛ زیاد در اصل ماجرا فرقی نمیکند. نکته واضح ماجرا این است که تمام قوانین و آموزشهای سازمانی بر برخورد محترمانه و به دور از خشونت با افراد متخلف در سطح شهر تأکید دارد، اتفاقات اینچنینی تا به حال زیاد افتاده است، از کتکزدن زن دستفروش در فومن تا ضرب و شتم مرد دستفروش روی پل عابرپیاده در مشهد. مسئولان هم هروقت با موارد اینچنینی مواجه شدهاند طرف مردم زخمخورده را گرفتهاند و دستور برخورد قاطع با مأموران متخلف را دادهاند. اما اینبار میخواهیم ماجرا را از زاویه دیگری نگاه کنیم، در چنین مواردی واکنش سلبریتیها که چشم بسیاری از مردم به آنها دوخته شده است و از رفتارشان الگو میگیرند بسیار مهم و البته متفاوت از هم است.
خوب؛ همدلی و کمک
معمولا در اتفاقات اینچنینی اکثر مردم به فکر مجازات افراد خاطی هستند و کمتر کسی به فکر افراد زخمخورده از این رفتارهاست اما رضا صادقی در اینستاگرامش واکنش متفاوتی به این اتفاق داشت. او فیلم این برخورد تلخ را منتشر کرد و زیر آن نوشت: «امروز این صحنه بارها و بارها دیده شده و همه مدل ابراز تأسف هم شده، اینکه خودمون مقصریم که این مدلى باهامون رفتار میشه یه بحث طولانى داره، اینکه این سه جوون هم میدونم با این برخورد حقیر، کم نمیارن و براى هدفشون میجنگن هم یه مطلب. براى دلجویى از این عزیزانم میخوام دعوتشون کنم به کنسرت ١٥ آذر ماه، تا به خیلیا ثابت بشه با این رفتارها نمیتونن ماها رو از هم بگیرن و ما بعد هر زخم کنار همیم و با همیم تا روز خوب شدن و... اگه عزیزانى هستن که میشناسن این سه دوست هنرمند رو ، بهشون اطلاع بدن که هم دعوتن و هم حواسمون بهشون هست و با تلفن مدیر برنامه من تماس بگیرن تا هماهنگ کنن باهاشون.» رضا صادقی از یک هشتگ زیبا در انتهای مطلبش استفاده کرده بود که جای خالی آن در زندگی بسیاری از ما حس میشود #خودمون_به_داد_خودمون_میرسیم»
بد؛ سرشار از خشم و تلخی
نقطه مقابل واکنش خوب رضا صادقی واکنشهای برخی از سلبریتیها بود که خشم و عصبانیت در آن موج میزد. معمولا کاربران عادی در چنین شرایطی به اندازه کافی خشمگین هستند و وقتی یک سلبریتی با خشم و انزجار درباره مسائل اینچنینی پست میگذارد، باعث تشدید ناراحتی و واکنشهای تندتر میشود. منیژه حکمت کارگردان مطرح سینما، یکی از اولین سلبریتیهایی بود که این ویدئو را به اشتراک گذاشت و با ادبیات تندی درباره آن اینطور نوشت: «چه تونه، آهاى با شمام... چون مواد مخدر نمىفروشند باید کتک بخورند، چون اختلاس نکردن، چون ژن خوب نیستند، چون پولشویى نمىکنند، چون آقازاده نیستند، چون تجاوز نمىکنند، چون آدم حسابى هستند و جوان هنرمند، باید کتک بخورند، ما مردم خسته شدیم، شما خسته نشدید؟ آهاى با شما هستم، خود شما...» عجیب نبود که پای پست منیژه حکمت بیشتر از هر سلبریتی دیگری ناسزا، فحش و حرفهای تند کامنت شده بود.
پست بابک جهانبخش هم که سرشار از تلخی بود و واکنشهای منفی و تلخ زیادی به دنبال داشت. جهانبخش نوشته بود «با خود میگفتم مگر آدمها سنگ دل و بیرحم هم میشوند. تمام آنچه که فکر میکردم خیالی بیش نبود. واقعیتی تلخ بود. تلختر از قهوه آخر شب. متأسفم همین.»
جلف؛ مثل همیشه شوخی
ممکن نیست که یک اتفاق تلخ بیفتد و عدهای با آن شوخی نکنند. این عادت حتی به سلبریتیها هم سرایت کرده است، درست مثل مهراب قاسمخانی. البته نباید از فیلمنامهنویس طنازی مثل قاسمخانی انتظار پستهای بدون شوخی را داشت ولی شوخی با ماجرایی که هنوز جزئیات آن مشخص نشده است و مردم زیادی را ناراحت کرده است کار جالبی نبود.
«پس از انتشار فیلمی از برخورد فیزیکی تعدادی از مأموران فلان جا با چند جوان نوازنده خیابانی، آقای فلان، رئیس سازمان فلان توضیحاتی را در این باره ارائه کردند...
...در ادامه، مأموران خدوم پی بردند که یک پیانوی رویال از پنجره بالای سر این جوانان در حال پرت شدن به پایین است که با به خطر انداختن جان خود و بیتوجه به مورد ضرب و شتم قرار گرفتنشان، اقدام به نجات جان این جوانان کرده و در اقدامی سریع و متهورانه آنها را از مسیر برخورد پیانو کنار کشیدند که این موضوع هم از سوی تخریب گران فضای مجازی به عمد از فیلم حذف شده. وی در ادامه افزود: همانطور که در فیلم شاهدید، حتی یکی از این مأموران خدوم پس از نجات جوانان، خطری مضاعف را به جان خریده و دوباره برای نجات نتهای موسیقی به محل سقوط پیانو برمیگردد که نشاندهنده عشق وی به هنر و خصوصا موسیقی است...» این حد از شوخی و به سخره گرفتن هر اتفاقی، نتیجهای نخواهد داشت جز اینکه پس از مدتی مردم به بسیاری از مشکلات بیاعتنا شوند و به آنها فقط به عنوان سوژههایی برای شوخی نگاه کنند.
در ماجرای جوانهای نوازنده در رشت خیلی از سلبریتیها با رفتارشان نه تنها به حل شدن ماجرا کمک نکردند بلکه باعث تحریک بیشتر مردم و تکرار رفتارهای خشونتآمیز (حتی اگر یک کامنت خشونت آمیز بود) شدند، برخی هم به مرض نوین شوخی با هر چیزی دامن زدند، این وسط افراد کمی مثل رضا صادقی توانستند با رفتار درستشان مردم را به سمت همراهی و همدلی ببرند و نشان بدهند در این روزهای پرحاشیه چقدر جای سلبریتیهایی که بلد باشند به مردم درست خط بدهند و بجای غرغر خالی استآنها را به سمت آرامش و قوت قلب ببرند