شهرآرا آنلاین - رادمنش| مرضیه داوودپور نوشتن را از چهلوهفتسالگی شروع کرده است. او که به گفته خودش سالها در زمینه ادبیات داستانی و تاریخ -به ویژه تاریخ دوره قاجار- مطالعه کرده بود، سال ١٣٨٢ دست به قلم شد و در همان سال اولین کتاب خود را منتشر کرد؛ «برخاسته از دل» مجموعهای از دلنوشتهها و مقالههای اوست. او در همین سال مجموعهداستان «دختر چینیفروش» را نیز به بازار کتاب فرستاد. سومین کتابش رمانی است با عنوان «آواز خار» که یک سال بعد منتشر شد. در سال ٨۶ «خانه دوست اینجاست» را بهچاپ رساند که خاطرات سفر حج او است که آنها را به صورت داستانهای کوتاه نوشته است. داوودپور در سال ٩٠ مجموعه داستان «رؤیاهای گمشده» را انتشار داد که شامل ٢۶ داستان کوتاه است که ماجرای تمام آنها در مشهد میگذرد. جدیدترین اثر او که ششمین کتابش است، قرار است تا چند روز آینده وارد بازار شود. «زنان سرزمین آفتاب» را انتشارات ترانه منتشر خواهد کرد. یکی از ویژگیهای پررنگ نوشتههای این نویسنده مشهدی توجهش به فرهنگ و جغرافیای خراسان بهویژه مشهد است. با او در مورد کتاب اخیرش گفتوگویی کردیم که میتوانید در ادامه بخوانید.
زنانی که بر تاریخ تأثیر گذاشتند
بهجز جغرافیای مشهد و خراسان، در داستانهایش ٢ چیز دیگر نیز نمود پررنگی دارد: زن و تاریخ؛ و آن طور که داوودپور میگوید در مواجهه با کتاب تازهاش باید انتظار خواندن داستانهایی با غلظت تاریخی بیشتری را داشته باشیم: این کتاب ٣ بخش دارد؛ بخش اول «ملکهها»، بخش دوم «زنان سرزمین آفتاب» که عنوان کتاب نیز همین است و بخش سوم «عشقهای ناصرالدین شاه» نام دارد. در این کتاب نیز مانند کتابهای قبلی من، زنان در محوریت داستانها هستند. ویژگی دیگر این مجموعه این است که بیشتر داستانها در دوره قاجار میگذرد. بسیاری از دیالوگهایی که در داستانهای این مجموعه استفاده شده واقعی است و زمانی از دهان شخصیتی گفته شده و راویانی آن را منتقل کردهاند، اما پرداخت داستانی ازجمله صحنهپردازیها کار خود من به عنوان نویسنده است. این کتاب اثری داستانی است و کپیبرداری از رویدادهای تاریخی یا درواقع کتابی تاریخی نیست.
دوره قاجار، دوره پرفرازونشیب و پرماجرایی است که داستانهای هزار و یک شبی میتوان از دل آن بیرون کشید. اما اینکه چه چیزی از این دوره تاریخی توجه داوودپور را به خود جلب کرده است، پرسشی است که با او درمیان میگذاریم و او در پاسخ میگوید: آن زمانی که تاریخ خواندن را شروع کردم هنوز نویسنده نبودم و صرفا به دلیل علاقه شروع به خواندن کتابهای تاریخی کردم، تاریخ معاصر و دوره قاجار هم که به دوره ما نزدیکتر است برای من جذابیتهایی داشت که هرچه کتاب در مورد این دوره پیدا میکردم میخواندم.
شایع است که در دوره قاجار آنچه علاوه بر نظرات وزرا بر رأی شاهان تأثیر میگذاشته، برخاسته از اندرونی و زمزمههای زنان تأثیرگذار و مهم آن دوره در گوش شاه بوده است. ازاینرو و از دل این حرف و حدیثها میتوان هزار داستان بیرون کشید یا تخیل کرد. نویسنده مجموعه داستان «زنان سرزمین آفتاب» در مورد بهرهگیری از این روایتها در داستانهایش خاطرنشان میکند: بخش اول با عنوان ملکهها شامل ۵ داستان است و به زنانی اختصاص دارد که زمانی در ایران عنوان ملکه داشتند یا به نوعی با پادشاهان در ارتباط بودند. هریک از این داستانها با در نظر گرفتن سوژههای خاصی نوشته شدهاند که به نظر من بار لازم را برای داستان شدن داشتهاند، فارغ از اینکه ملکه باشند یا زنی در حرمسرا. به عنوان نمونه ٢ داستان اول این بخش درباره ٢ زن است که در حرمسرای فتحعلی شاه زندگی میکردند. این زنان که به نوعی با شاهان در ارتباط بودند شاید در تاریخ ایران تأثیر گذاشته باشند. داستانهای این کتاب ترکیبی است از سند و تخیل. اسناد هم شامل کتابهای تاریخی مختلف و نشریات قدیمی میشود که از انتشار بعضی از آنها بیش از ۵٠ سال گذشته است که از تعدادی از منابع در مقدمه نام بردهام.
زبان داستان برای آشنایی مردم با تاریخ
داشتن قابلیت لازم یک سوژه یا ماجرای تاریخی برای داستان شدن از موارد دیگری است که داوودپور به آن اشاره میکند و میافزاید: یکی از اهدافم از نوشتن داستانهایی با زمینه تاریخی این بود که کسانی که حوصله تاریخ خواندن ندارند، به زبان داستان با آن آشنا شوند. مثلا داستان دوم من در مورد تاجالدوله، سوگلی فتحعلی شاه، است که با معیارهای آن زمان زنی فرهیخته بوده که تحت تعلیم نشاط اصفهانی آموزش میبیند و به کاخ میآید. طی این داستان ماجرای مرگ قائممقام فراهانی گفته شده است؛ همچنین در داستان دیگری که راجع به مهدعلیاست، ماجرای مرگ امیرکبیر را آوردهام و سعی کردهام هر چند این ماجراها در تاریخ معروف است، از زاویهای دیگر به آنها نگاه کنم. این رویکرد کپیبرداری و نقل قول صرف نیست و بیشتر سعی شده است قصه در این مجموعه داستان پررنگ باشد.
اما همه زنان حاضر در این کتاب، ملکه یا سوگلی نبودهاند، نویسنده میگوید: در بخش دوم که زنان سرزمین آفتاب نام دارد و شامل ١٠ داستان میشود به زنانی پرداختهام که ملکه نبودهاند یا در تاریخ مطرح نبودهاند، بلکه قهرمانان زندگی واقعی بودهاند که از روی سوژههای خاصی نوشته شدهاند. این داستانها از زمان فتحعلی شاه شروع میشود و به ترتیب به دوران پهلوی اول، پهلوی دوم و زمان حال میرسد؛ مثلا یکی از داستانها راجع به فروغ آذرخشی است، کسی که اولین مدرسه دخترانه را در مشهد تأسیس کرد.
کشف کتابی با نویسندهای مجهول
اما بخش سوم این کتاب خودش داستان جالبی دارد. این بخش با عنوان عشقهای ناصرالدین شاه، عینا از روی کتابی با نام مشابه به عنوان بخشی مستقل در کتاب آمده است. داوودپور ماجرای کشف کتاب کاهیِ فرسودهای را که نویسندهاش مجهول است و آوردن آن را در کتاب خودش اینطور روایت میکند: حدود ١۵ سال از سر علاقه در مورد دوره قاجار مطالعه کردهبودم و با آثاری که در این زمینه نوشته شده بود آشنا بودم. اما روزی کتاب کهنهای در کتابخانه مرحوم پدرم یافتم که تا آن روز ندیده بودم و بعد از آن نیز در هیچ کتابفروشی و کتابخانهای پیدایش نکردم. این کتاب به قلم نویسنده ناشناسی است که محققان میتوانند او را شناسایی و معرفی کنند. داستان در مورد یکی از سوگلیهای ناصرالدین شاه است و نویسنده اصرار دارد قصه را واقعی قلمداد کند و البته نام شخصیتها را بنا به مصلحتی تغییر داده است. بدون شک واقعیتی در داستان نهفته است، اما آنچه مشخص است این است که بخش اعظم داستان سوم به کمک تخیل نویسنده شکل گرفته است. بههرحال چون این کتاب را جای دیگری پیدا نکردم و از آنجا که بازگوکننده اتفاقها و رسوم حرمسرا و سرنوشت غمبار اسیران آن، یعنی زنان و خواجگان است و به نوعی گوشهای از تاریخ ایران به شمار می رود، با حفظ امانت آن را منتقل کردهام که این موضوع را در مقدمه این بخش نوشتهام.
این نویسنده مشهدی ادامه میدهد: این بخش حدود ١٠٠ صفحه از این کتاب کمابیش چهارصدوپنجاهصفحهای را به خودش اختصاص داده است و به دلایلی مانند دردسرهای فرایند نشر و همچنین به این دلیل که با داستانهای کتاب من همخوانی داشت، تصمیم گرفتم آن را در کنار داستانهای خودم چاپ کنم و در اختیار خوانندگان قرار دهم.
داستانهایم در مشهد میگذرد که عمرم در آن گذشته است
گذشتن داستان در فضای کوچهپسکوچهها و محلات مشهد، میتواند یکی از نقاط متمایزکننده داستانهای مرضیه داوودپور از آثار بسیاری داستاننویسهای مشهدی باشد. تمام ٢۶ داستان مجموعه داستان «رؤیاهای گمشده» این نویسنده در مشهد میگذرد. این اتفاق، یعنی استفاده از فضای جغرافیایی این شهر در داستان، در برخی داستانهای مجموعه تازه او نیز مشاهده میشود. نویسنده رمان «آواز خار» میگوید: من معتقدم که وقتی نویسنده داستانی را شروع میکند باید احاطه کاملی روی آن داشته باشد و چون من عمرم در مشهد گذشته است فکر میکنم باید بیشتر از مناطق دیگر روی آن تمرکز داشته باشم. همانطور که اگر چند سال در تربتجام زندگی نمیکردم نمیتوانستم رمان «آواز خار» را بنویسم. چون با زندگی در آن شهر، با مردمش و خلق و خوی آنان آشنا شدم و فضای آن را حس و لمس کردم. کسی که مشهدی نیست میتواند با خواندن این داستانها نیز با اصطلاحات، ضربالمثلها، گویش و آداب و رسوم مشهد و تا حدودی با جغرافیای این شهر آشنا شود.
او همچنین با اشاره به عنوانی که برای کتاب انتخاب کرده است، خاطرنشان میکند: نام کتاب را به یاد استاد فقیدم دکتر اردشیر قهرمان انتخاب کردم. ایشان میگفتند: خدا زن و شعر و آفتاب را از این سرزمین نگیرد. من تحت تأثیر جمله ایشان عنوان کتاب را «زنان سرزمین آفتاب» گذاشتم.
باعرض تبریک سال نوبه همه نویسندگان،کارکنان تحریریه"شهرآراآنلاین"،مجله اینترنتی وروزنامه شهرمشهدمقدس،باآرزوی سالی پرخیروبرکت برای همه کارکنان شهرآراآنلاین
خواهشی دارم که بطریقه واریزپول بحساب شهرآراآنلاین جهت دریافت این کتاب وعنوان کتابی که در 28فروردین ماه ۱۳۹۷که پارسال بودوعنوان مطلب ازطریق شهرآرا بنام فروغ السطنه شیبان آذرخشی وعنوان "بانوی علمی زنان مشهد"توسط خبرنگارشهرآرا خ سمیرا منشادی منتشروبه بینندها کاربران معرفی گردیدآیا امکان ارسالش ازطریق پستی هست؟تاازطریق پست درشهرشیراز هردو جلدکتابهارودریافت کنیم؟ ممنون ازبابت راهنمایی شما،مرسی
با سلام
مخاطب گرامی جهت دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص کتاب با شماره مستقیم شهرآرا 5-37288881 داخلی 130 یا 260 تماس بگیرید.
سپاس از همراهی گرمتان .
روز خوش