شهرآرا آنلاین - فرزانه شهامت - نه با یک تولیدکننده کمسواد، بلکه با نامزد سال ٢٠١۴ یونسکو به عنوان دانشمند برتر نوآور جهان صحبت کردیم و خواستیم بگوید اگر بخواهیم شعار سال از قالب شعار خارج شود و رنگ اجرا به خود ببیند باید چه کنیم. تولید ۴٧٠ روبات و دستگاه تمام خودکار، مدیریت مجموعهای با گواهی ایزو ٩٠٠١ و ١٠٠٠۴، ۵۵ تولید با ثبت جهانی و دریافت ٢٨٠ تقدیرنامه داخلی و خارجی از افتخارات اوست.
دکتر حسین اختراعی این افتخارات را گفت تا باورمان شود آسمان تولید، ابری است حتی برای آنها که دانشبنیان هستند و دیگر فرصتی برای پشت گوش انداختن شعار سال نداریم. گفتوگوی ما با رئیس انجمن مراکز تحقیق و توسعه خراسان رضوی را در ادامه میخوانید.
قدم اول برای رونق تولید باید از کجا برداشته شود؟
هر تغییر ساختاری، نیازمند فرهنگسازی است. این راه را همه کشورهایی که وضعیت تولیدشان مطلوب است، رفتهاند. ١٧، ١٨ سال پیش برای کاری به گمرک رفته بودم. یک راننده تُرک، جلو آمد و گفت که برای روشن کردن سیگارش کبریت لازم دارد. برایش جور کردم اما استفاده نکرد. گفت حاضر نیست با کبریت ایرانی سیگارش را روشن کند. ما این تعصب را در مورد تولیدات داخلی نداریم. تمام مردم باید پای کار بیایند و باور کنند فردا فرزندانشان در صورتی شغل خواهند داشت که امروز از تولید حمایت شود وگرنه صرف تعیین شعار سال درحالیکه مردم عاشق بهبود وضعیت کشور نباشند، فایده ندارد.
مگر میشود هموطنی عاشق بهبود وضعیت کشور نباشد؟
خیلیهایمان وقتی جنگلهای تمیز اروپا را میبینیم بهبه میگوییم اما در جنگلهای خودمان ابایی از ریختن زباله نداریم. از نظم خارجیها تعریف میکنیم درحالیکه قوانین راهنمایی و رانندگی را زیر پا میگذاریم. میگوییم میخواهیم فقر و بیکاری نباشد، اما به تولید داخل روی خوش نشان نمیدهیم. تولید داخلی را با فلان شرکت آلمانی مقایسه میکنیم که ٣٠٠ سال سابقه فعالیت دارد. فرهنگ حمایت از تولید داخل، جای کار دارد. همه ابزارهای تبلیغی باید به کار گرفته شود، حتی مساجد و تریبونهای نماز جمعه.
خیلی از تولیدکنندهها، نخستین نقدشان را به مجموعه دولت و بانکها متوجه میکنند و شما سراغ مردم رفتید.
این آدمها هستند که به دستگاههایی دولتی میروند، در بانکها مستقر میشوند، بیمهگذار و مالیاتگیرنده میشوند و در کنار هم جامعه را تشکیل میدهند. جامعه ما در تمام سطوح باید شعار سال را درک کند اما نمیکند و نتیجه اینکه الان با تولید همانطوری رفتار میشود که در شرایط عادی میشد.
دستگاهها و نهادهایی که به آنها نقد دارید مدعی هستند مُر قانون را عمل میکنند.
در بحث قوانین مشکل داریم، مثل قانون کار که علیه کار، کارگر و کارفرماست.
چرا اینطور فکر میکنید؟
کسانی که دستاندرکار تهیه قوانین کار هستند و آنها که در دستگاههای مرتبط نشستهاند درکی از اهمیت کار ندارند، نشان به آن نشان که در قوانین ما تعریفی از کار وجود ندارد. در دعواهای کارگر و کارفرما هم توجه به اصل کار جایی ندارد. گاهی زور تشکلهای کارگری میچربد و سال بعد ممکن است قدرت چانهزنی تشکلهای کارفرمایی بیشتر باشد. بحثها کارمحور نیست، بیشتر کارگرمحور است. ظاهر قضیه این است. از قضا سالهایی که کارگرمحور است، کارگرها بیشتر لطمه میبینند.
چرا لطمه؟
فرض کنید حقوق کارگر ١٠٠ درصد اضافه شود. قیمت ارزاق هم قطعا افزایش پیدا میکند و این افزایش حقوق را به زودی بیاثر میکند. کارفرما هم با این وضعیت تولید، نمیتواند کارگرهایش را حفظ کند. باقیمانده کارگرها استثمار میشوند. آنها مجبورند فشار کار نیروهای اخراج شده را تحمل کنند و از ترس بیکار شدن، دم برنیاورند.
خب، راه حل؟
کار را محور قرار دهیم و بگوییم کارخانه باید پایدار بماند و دیگر مسائل ذیل این هدف تعریف شود. در نگاه کلانتر، برای پایداری تولید در ایران، نیازها احصا شود. حقوق کارگر، حق بیمه، مالیات، عوارض گمرکی و... را بر این اساس تعیین کنیم. بیاعتمادی به بخش تولید باید حذف شود.
روی سخنتان با کیست؟
با دستگاههایی که باور نمیکنند درآمد تولیدکننده به شدت کاهش پیدا کرده است. امسال شرکت من ١٠٠٠ تومان درآمد خالص نداشته است اما دفترهایم را قبول ندارند. ناگزیر باید مدعی شوم که فروش داشتهام. وضعیت درآمد تولیدکنندهها عیان است. بیایید شهرک صنعتی را ببینید. شهرک خوابیده است. کیفیت هوا را اندازهگیری کنید. هوایش تروتازهتر از مشهد است، طوریکه جمعهها در ورودی شهرک صنعتی مردم فرش پهن میکنند و به پیکنیک میآیند. ۶٠٠٠ واحد صنعتی داشتیم، میگویند ٣٠٠٠ ولی من میگویم ١٠٠٠ واحد فعال مانده است. میشود اسم واحدی را که قبلا ٢۴ ساعت کار میکرده است و حالا ٨ ساعت، فعال گذاشت؟ از چنین تولید بیماری چه انتظاری دارند؟
تعمیم صفت «بیمار» به کل تولید، منصفانه است؟
بله، تولید بیمار است. نمیشود تکالیف قانونی همیشگی را از او انتظار داشت. اهم و مهم را بفهمیم. از خانمی که در آب افتاده است و دارد خفه میشود، نمیتوان انتظار داشت به تکلیفش در رعایت حجاب عمل کند. تولید ما درگیر خودتحریمی داخلی و تحریم خارجی است. تفاوت نرخ آهن در ٢ روز متوالی، ۴٠٠ هزار تومان است. روی قطعاتی که از بازار میگیرم، نوشته است: «زمان تأییدیه فاکتور، ٣ ساعت». قطعهای که ۶ ماه قبل ١۵ میلیون تومان بود الان ٩۵ میلیون تومان است. شرایط را درک کنیم.
با این تفاصیل اجرای شعار سال، شدنی است؟
یک مثال بزنم. پروانه کسبمان را میدهیم برای دریافت تسهیلات، بانک میگوید قبول ندارد. این همان پروانهای است که برای دریافتش، دستگاههای دولتی پدر ما را درآوردند. حالا بانک ٢ قران برای آن ارزش قائل نیست. یک جوان بیستوپنجساله وارد ساختار فلان اداره دولتی میشود، منِ پنجاهساله با دکتری مهندسی باید با گردن کج مقابل آقا بایستم تا به او برنخورد و عددها را کم و زیاد نکند. بااینوضعیت، جواب سؤالتان منفی است.
و نتیجه ادامه روند کنونی و تکرار همین رفتارها؟
تولید من در سال، ۶٠ روبات بوده است. پارسال فقط یکی تولید کردم. باید ٢٠٠ نیروی کار داشته باشم، الان به ۴ نفر رسیده است.
واقعا ۴ نفر؟!
بله،۴ نفر. به خدا دارم تعطیل میکنم. کارخانهای که ۴٠ سال کار کرد، ورشکست شده است. به شرکت بزرگ آقای... زنگ بزنید و بپرسید به چه فلاکتی افتاده است.
برخی مسئولان اقتصادی استان از تولیدکنندههایی میگویند که الان ٣ شیفت کار میکنند و معتقدند کسانی از گردونه خارج میشوند که تولیدشان مزیت نداشته است.
دوستان بیرون گود نشستهاند. قبول دارم بعضی تولیدکنندهها نتوانستند خودشان را بهروز کنند اما شرکت ما که تنها تولیدکننده روبات در ایران است، چه؟ همین کارخانههایی که به قول آقایان نوآور نبودند، مشتری ما بودند. اگر رونق باشد همین صنایع بد هم به سمت نوسازی میروند.
این جمله را کامل کنید: «رونق تولید محققشدنی است اگر... »
دولت باور کند شرایط امسال، خاص است. حقوق کارگر و کارفرما توافقی باشد. کارفرما مجبور است حقوق خوب بدهد تا کارگر قویاش را نگه دارد. به کارگر ضعیفش هم کمتر حقوق میدهد، بیمه و مالیات نیز به همین شکل. درست مثل استانهای سیلزده که اعلام شرایط فوقالعاده میکنند. تولید ما سیلزده است. نیاز به حمایت و ارفاق دارد. خداوند هم که خداوند است، برای شرایط خاص، احکام خاص دارد. در سفر، انتظار نمازِ کامل و در بیماری، انتظار روزه ندارد.
حرف آخر؟
کودکان فردا/ خرمن کِشته امروز تو را میجویند/ خواب و خاموشی امروز تو را/ در حضور تاریخ، در نگاه فردا / هیچکس بر تو نخواهد بخشید/ باز هم منتظری؟/ هیچکس بر در این خانه نخواهد کوبید/ و نمیگوید برخیز که صبح است، بهار آمده است/ تو بهاری آری/ خویش را باور کن.