شهرآرا آنلاین - خادم| اندیشههای شهید مرتضی مطهری (١٢٩٨-١٣۵٨) را نمیشود به یک حوزه محدود کرد. گستره موضوعی آثار او از حجاب تا نقد مارکسیسم و ماتریالیسم و از باید و نبایدهای حکومتداری تا فلسفه غرب افزون بر اینکه نشاندهنده گستره مطالعاتی اوست، دغدغههای استاد مطهری را آشکار میکند. ۴٠ سال از شهادت این معلم میگذرد، اما بسیاری از دیدگاههای او هنوز هم مورد استناد قرار میگیرد و محل بحث است. اما کدام اندیشههای شهید مطهری میتواند درمان دردهای جامعه امروز ما باشد؟ مظفر علیزاده، دبیر مجمع نیروهای خط امام(ره) خراسان رضوی، در گفتوگوی پیش رو به همین جنبه از اندیشه شهید مطهری اشاره میکند و میگوید: استاد مطهری پزشک اندیشه بود. در زمان خودش به بیماریهایی که در حوزه اندیشه بود واکنش نشان میداد؛ الان هم در جامعه ما مثل ۴٠ سال پیش انواع مختلف بیماریها حاکم شده است؛ برای همین هم نمیتوانیم بگوییم که فقط باید یک کتاب مطهری را خواند. باید همه اندیشههای او را در نظر گرفت.
این گفتوگو بهمناسبت سالروز شهادت آن معلم اندیشه صورت گرفتهاست.
شهید مطهری در حوزه اندیشه خود را به محور و حوزه خاصی محدود نکرده است و در مورد موضوعهای مختلف آثاری نوشته و به مباحث مختلفی پرداخته است. آیا میتوان حوزهای از اندیشه او را برجستهتر کرد؟
استاد مطهری برای این نمینوشت که از این راه درآمدی داشته یا قلمی زده باشد و یا خودی نشان بدهد. او پزشک نابسامانیهای اندیشهای جامعه بود. زمانی که متوجه شد دارند افکار جوانان ما را در دانشگاهها میربایند و به سوی افکار و اندیشههای غلط میبرند، دست به قلم برد و کتابهایی در رد آن اندیشهها نوشت، از «اصول فلسفه و روش رئالیسم» بگیرید تا «خدمات متقابل اسلام و ایران». مثلا میآمد با جوانانی صحبت میکرد که معتقد بودند اسلام کاری برای ما [ایران] نکرده است و ایران و ایرانی و فرهنگ ایرانی موضوعی جداگانه از اسلام است. در اینجا شهید مطهری وارد این حوزه اندیشه میشد و جواب میداد و خدمات متقابل ایران و اسلام را توضیح میداد و جوانان و دانشگاهیان ما را کاملا روشن میکرد که مطالبی که دارند میگویند کاملا اشتباه است. معتقد بود تفکر ایرانی با تفکر اسلامی که رسول خدا(ص) مطرح کرده و موحد است، هردو یک مدار را میروند و به یک نتیجه میرسند. او تمام گفتمان مارکسیستها و التقاطیها را خنثی میکرد. زمانی که اخلاق از جامعه ما رخت بربسته بود و بیاخلاقی بر مسائلی حاکم بود، کتاب «اخلاق اسلامی» را نوشت. زمانی که حجاب در جامعه ما به عنوان مانع مطرح شده بود، کتاب «حجاب» را نوشت. زمانی که کودکان ما را با قصههای رؤیایی به سمت افکار خودشان میبردند، کتاب «داستان راستان» را نوشت. زمانی که فلسفه اسلامی را مردود اعلام میکردند و مسائلی را درباره این فلسفه اشاعه میدادند، ایشان «روش رئالیسم» و کتابهای دیگری را که در ارتباط با این مسائل بود نوشت. زمانی که عدهای درباره ارتباط با امام زمان(عج) به انحراف میرفتند و دکانی برای خودشان درست کرده بودند، کتاب «قیام و انقلاب مهدی(عج)» را نوشت. وقتی در مورد امام حسین(ع) کاملا به انحراف میرفتند و معرکهگیری راه انداخته بودند «حماسه حسینی» را نوشت. زمانی که حضرت علی(ع) را طوری مطرح میکردند که انگار ایشان کاری جز جنگ بلد نبودهاند،
«سیری در نهجالبلاغه» را نوشت. پس اندیشه مطهری اندیشهای نیست که ما بگوییم فقط برای یک مسئله خاص است. اندیشه او برای معالجه کردن افکار و اندیشههای غلط در هر زمانی که بروز میکرد وارد میشد. او اندیشههای غلط را آسیبشناسی و اندیشههای درست را بررسی و ارائه میکرد. بعضی از بزرگان ما هستند که فقط در مورد اندیشه اسلامی، یا فقط درباره قرآن یا راجع به تاریخ اسلام کار کردهاند، اما آقای مطهری اینطوری نبود. او هر موقع احساس میکرد مانعی به وجود آمده است، وارد میدان میشد؛ پس نمیتوانیم بگوییم کدام اندیشه مطهری برتر است، همه اندیشههای او برای اصلاح جامعه ایرانیاسلامی ما لازم و ضروری است و دانشجویان و معلمان و نویسندگان و خطبای ما باید این را بدانند ولی به شرط اینکه تحلیلی بروند جلو، نه با امر و نهی؛ چون آقای مطهری هرگز امر و نهی نمیکرد.
به نظر شما امروز با توجه به نیاز جامعه به چه حوزههایی از این اندیشه میشود رجوع کرد؟
معتقدم کتابی که درباره انقلاب اسلامی نوشتهاند، یا «سیری در نهجالبلاغه» یا «حماسه حسینی» به درد امروز ما میخورد. الان در جامعه ما افراطگریهایی وجود دارد، مثلا افراطگریهایی در مواجهه با شهادت امام حسین(ع)، مانند این مداحیهای غلط و مراسم اشتباه. برای اینکه بتوانیم اینها را خنثی کنیم، حماسه حسینی یکی از کتابهایی است که میتواند راهگشا باشد. اینکه راجع به حکومت مطالب و مسائل و بعضی تندرویها هست و برخی افراد بر طبل جنگ میکوبند ما میتوانیم به کتابهایی رجوع کنیم که راجع به نهجالبلاغه نوشته است. در ارتباط با ایران، میشود به کتاب «خدمات متقابل ایران و اسلام» رجوع کرد. یا راجع به مسائل بیعفتی و بیحیایی ناشی از سختگیریهای انسانهای ناآگاه و نادان یا از آن طرف برای برخورد با تبلیغات غلط آنطرف آبیها راجع به قشر عظیم خانمها، میتوانیم کتاب «حجاب» را بررسی کنیم. الان هم در جامعه ما مثل ۴٠ سال پیش انواع مختلف بیماریها حاکم شده است؛ برای همین هم نمیتوانیم بگوییم که فقط باید یک کتاب مطهری را خواند. باید همه اندیشههای او را در نظر گرفت. راجع به جریان جمهوری اسلامی هم ایشان مصاحبهای دارد بهنام «پیرامون انقلاب اسلامی» که بسیار راهگشا و کارساز است؛ همچنین کتابی بهنام «بیست گفتار» دارد که سؤالات بسیار خوبی را جواب داده است.
رواداری و امکان بیان آزادانه افکار توسط احزاب و نحلههای فکری مختلف هم در اندیشه شهید مطهری جای ویژهای داشته است. به نظر میرسد رجوع به این اندیشههای استاد مطهری هم در جامعه امروز ما با توجه به تندرویها میتواند راهگشا باشد.
ایشان افکار بسیار بلندی داشت و معتقد بود اندیشهها را نمیشود با چماق ساکت کرد. معتقد بود نه تنها نباید کسانی را که با ما مخالف هستند محروم و محدود و محصور کنیم، بلکه حتی باید به اینها در دانشگاه و حوزه کرسی بدهیم که بیایند و اندیشهشان را مطرح کنند و بعد ما آنها را نقد کنیم. راه افتادن کرسی آزاداندیشی یکی از شعارهای بسیار قوی ایشان بود که الان جامعه ما فوقالعاده به آن نیاز دارد. الان در جامعه میبینید هرکس که یک ذره خلاف یک عده انحصارطلب، زیادیخواه و خودخواه قرار میگیرد، میگویند چون این حرف باب دل ما نیست پس باطل است و به آن هجوم ببرید، از حمله فیزیکی بگیرید تا کارهای دیگری که انجام میدهند. آقای مطهری با این کارها مخالف بود. اینکه بیایند سخنرانیها را به هم بزنند و نگذارند افراد اندیشههایشان را بیان کنند، خلاف نظرات استاد مرتضی مطهری بود.
در این مورد و برای این وضعیتی که در آن هستیم چه راهکاری ارائه دادهاند. چه کار میشود کرد که نظرات شهید مطهری در جامعه عملی شود؟
گفتوگو. شهید مطهری گفتوگو را ملاک میداند. ایشان معتقد به گفتوگوی اندیشههای مختلف بود. معتقد بود باورمندان به اندیشههای مختلف حتی باید در دانشگاه کرسی داشته باشند و اندیشههایشان را مطرح کنند. اما یک عده افراطی و تندرو اجازه این کار را نمیدهند. عدهای از این آقایان به اندیشههای آقای مطهری پایبند نیستند. اگر پایبند بودند اجازه میدادند افکار مختلف از تریبونهای مختلف ارائه شود. مگر آن افکاری که عنادشان ثابت شده است. ما دیگر اجازه نخواهیم داد که منافقین یا گروه داعش -که منهای آدمکشی چیزی بلد نیستند- تریبون داشته باشند. بهتر است بهجای اینکه با نبرد مسلحانه با اندیشههای مختلف مبارزه و آنها را محو کنیم، جامعه را به اندیشههای افراطی و غلط آنها آگاه سازیم. وقتی مردم فهمیدند، اندیشه غلط خودبهخود محو میشود. ما نباید منیت داشته باشیم و بگوییم هرکس خلاف اندیشه ما بگوید بر ماست و باید با او به نبرد برخیزیم. آقای مطهری معتقد است که بشارت بده بر کسانی که قولها را میشنوند، البته در جامعهای که میفهمند و ظرفیتش را دارند، نه در جامعه و جوی که ظرفیت ندارند. معتقد بود که باید صاحبان اندیشههای مختلف بنشینند و با هم گفتوگو و مردم قضاوت کنند. اما گاهی میریزند و مناظرههایی را که انجام میشود بر هم میزنند. تلویزیون هم که بر محور میل خودش عمل میکند، حتی سخنان مسئولان نظام را سانسور میکند. گروهی نشستهاند آنجا و از اندیشه خاصی حمایت میکنند و اجازه نمیدهند اندیشههای دیگری از صداوسیما پخش شود.