شهرآرا آنلاین - ظهور مفاهیمی چون «شهروند» و «حقوق شهروندی» در ادبیات حقوقیسیاسی و متون علوم اجتماعی بیش از هر چیز نشانگر تحول بنیادینی است که در جایگاه حقوقی انسانها ایجاد شده و آنها را از رعایای بیبهره از حقوق اجتماعی، به شهروندان دارای حقوق و تکالیف تعریفشده تبدیل کرده است. حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی، حق تعیین سرنوشت، حق و مسئولیت مشارکت در اداره امور جامعه و برابری در پیشگاه قانون از شاخصهای مهم حقوق شهروندی محسوب میشوند که در نظامهای مردمسالار بر تحقق و حفظ آنها تأکید ویژه میشود.
بااینحال این دستاورد مهم بهآسانی و بهسرعت حاصل نشده و تحقق آن سالها طول کشیده است. با نگاهی تاریخی به مفهوم حقوق شهروندی میتوان ۴ مرحله را در سیر تکوین و تکامل آن تشخیص داد:
در مرحله نخست که به دوران کلاسیک و یونان باستان بازمیگردد، شأن شهروندی عمدتا در مشارکت مردم در زندگی مدنی و سیاسی خلاصه میشد که البته منظور از شهروندان، تنها مردان آزاد اصیل بودند و نه بردگان، مهاجران و زنان.
در عصر رنسانس که آغاز مرحله دوم است، شهروند به کسی اطلاق میشد که تحت حمایت و تبعه دولت ملی است و بههمینسبب از امنیت و حمایت دولت متبوع خود بهرهمند است؛ بدون آنکه از حقوق مدنی و سیاسی برخوردار باشد.
در مرحله سوم که با انقلاب فرانسه و اعلامیه حقوق انسان و شهروند در ١٧٨٩ آغاز میشود، مفهوم شهروندی به نهایت شکوفایی خود رسید. انقلاب فرانسه بهنوعی اعتراض علیه شهروندی منفعلانه دوره رنسانس بود و کوشید حق مشارکت سیاسی و عمومی شهروندان را فارغ از وضع طبقاتی، جنس و نژادشان احیا کند و درعینحال بر اصولی چون آزادی بیان، برابری در نزد قانون، حق برگزاری اجتماعات و... تأکید گذارد. این همان تعبیر از شأن شهروندی بود که در قرون نوزدهم و بیستم موردتوجه واقع شد و زمینهساز جنبشهای سیاسیاجتماعی، انقلابات یا اصلاحات حکومتی شد.
اما در قرن بیستم ظهور مفهوم «حقوق اجتماعی» بهمعنای برخورداری شهروندان از خدمات اجتماعی، بهداشتی، آموزشی و تأمین اجتماعی، مفهوم حقوق شهروندی را توسعه بیشتری داد و این آغاز مرحله چهارم بود. اگر تا آن زمان حقوق مدنی و سیاسی عناصر اصلی حقوق شهروندی محسوب میشدند، ازآنپس مفهوم رفاه اجتماعی نیز به عناصر مذکور افزوده شد.
برایناساس، امروزه مفهوم حقوق شهروندی صرفا به ابعاد مدنی و سیاسی محدود نشده و حوزههای اقتصادی و اجتماعی را نیز دربرگرفته است. به بیان دیگر، حقوق شهروندی اکنون مشتمل بر ٣ حوزه حقوق مدنی، حقوق سیاسی و حقوق اجتماعی است. دراینمیان، حقوق اجتماعی در بیشتر جوامع با تأخیر نسبت به حقوق مدنی و سیاسی مطرح شد. علت این بود که مقوله رفاه اجتماعی تقریبا پس از انقلاب صنعتی و از اواخر قرن نوزدهم در محافل فکری و سیاسی مطرح شد و پیشازآن چندان موردتوجه نبود. بههرحال توجه به مقوله حقوق اجتماعی، شاخص مرحله چهارم از مراحل تکامل حقوق شهروندی بود که حتی منجر به پیدایش «دولتهای رفاهی» در قرن بیستم شد؛ دولتهایی که با برنامهریزی برای رفاه اجتماعی، به حمایت از اقشار و طبقات آسیبپذیر جامعه پرداختند و مفهوم سیاست اجتماعی را به حوزه علوم اجتماعی و سیاسی وارد کردند.
کوتاه سخن اینکه مفهوم حقوق شهروندی مانند بسیاری از مفاهیم علوم اجتماعی، مفهومی تاریخی، پویا و درحال تحول است و متناسب با اقتضائات و نیازهای جوامع انسانی بر گستره مفهومی آن افزوده میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد