شهرآرا آنلاین - استادی/ زندگی ماشینی و شهرنشینی استادی/ هرم معروف آبراهام مازلو با اینکه همه میگویند کامل است و عیب و ایرادی ندارد، اما جای خالی یک نیاز در آن حسابی به چشم میآید؛ آن هم نیاز آدمی به طبیعت است. زندگی ماشینی و شهرنشینی ما انسانها را بیشتر از هر وقت دیگری از طبیعت دور کرده است، اما غریزه و نیاز به ارتباط و بودن در طبیعت این مشغله کاری سرش نمیشود و کماکان در وجود همه آدمها وجود دارد حتی بیشتر از قبل. چون این روزها به جای خانههای حیاطدار قدیمی و باغچههای سرسبزشان، آپارتمانهای جورواجور سبز شده که در آنها خبری از باغچه و اینجور چیزها نیست. بار و بندیل جمع کردن و رفتن به پارکها هم از حوصله خیلیهایمان خارج است. برای همین است که شهروندان در شهرها و محلههای پر آپارتمان ترجیح میدهند و دوست دارند که در محل زندگیشان یک باغچه سرسبز کوچک اختصاصی داشته باشند و از دل همین نیاز ایده جذاب «باغ بام» متولد شده است. ایدهای که مدتهای مدیدی است در کشورهای اروپایی و آمریکایی در حال اجراست و تازگیها پایش به ایران باز شده است. شورای شهر مشهد در یکی از آخرین جلسات خودش مصوبهای برای حمایت از باغ بامها در مشهد تصویب کرد. ما هم به همین بهانه سراغ ساکنان و سازندگان آپارتمانهای منطقهمان رفتیم تا ببینیم در این محدوده آپارتمانخیز شهر، با وجود تسهیلات تازه تصویب شده باز هم کسی حاضر به اجرای باغبام هست؟ یا اینکه اصلاً کسی با این ماجرا آشنایی دارد؟ گفتوگوهایی که دستکم به ما ثابت کرد که ساخت و احداث باغبام به غیر از تسهیلات، به مشوقهای دیگر و از همه مهمتر فرهنگسازی نیاز دارد. چون با همین فرمان اگر پیش برویم شاید چند صباح دیگر که به دلیل کمبود زمین شهرداری نمیتواند پارک احداث کند، سازندههای ساختمان را به احداث باغبام مجبور کند، آن هم بدون حتی یک ریال تسهیلات.
ایرانیها کاشتند، دیگران خوردند!
بامهای سبز یا همان باغ بامهای معروف امروزی، برخلاف تصور همهمان نه پدیده جدیدی است و نه حتی مبدعش فرنگیها هستند. آنطور که در اسناد و کتابهای تاریخی آمده است، ایرانیها در حدود 2600سال پیش روی بام زیگوراتهایی که چندتایی از آنها در گوشه و کنار ایران باقی مانده است، انواع و اقسام گیاهان بومی آن مناطق را میکاشتند و بعدها بابلیها و پادشاه معروفشان «بختالنصر»، از دل این ماجرا، ایده باغهای معلق را عملیاتی کرد که امروز جزو عجایب هفتگانه جهان محسوب میشود و البته فقط تصاویر بازسازی شده کامپیوتریاش به ما رسیده است. باغ بامها در حوالی قرون وسطی به اروپا رسید و ایتالیاییها اولین بار به این فکر افتادند که روی سقف ساختمانهای دولتی و عمومیشان گل و گیاه بکارند. آلمانیها و روسها هم در دهه هشتاد و نود میلادی به این کار رو آوردند و تراسهای کوچک آپارتمانهایشان را به باغ تبدیل کردند. این را هم بد نیست بدانید که طبق آمارهای سازمان ملل و اتحادیه اروپا ، آلمان بیشترین بامهای سبز را در بین کشورهای اروپایی دارد و چیزی نزدیک به 10درصد از ساختمانهایی که در این کشور ساخته میشود، باغ بام دارد.
دهه 90 میلادی اروپاییها تازه به حُسنهای پرشمار ایدهای به نام بامهای سبز که ایرانیها 2، 3 هزار سال قبل به آن رسیده بودند، پی بردند و معماران بزرگ اروپایی شروع به بسط و گسترش این ایده کردند، تا آنجا که امروز در حوزه اسکاندیناوی از هر 10 خانهای که ساخته میشود، دستکم 5 خانه باغ بام دارد. امروز هم ایالات متحده آمریکا سردمدار توسعه بامهای سبز است و هرروز یک ایده و نوآوری در اینباره رونمایی میکنند و ما ایرانیها که خودمان صاحب ایده بام باغ بودیم و تا سالها بقیه کشورها از روی دست ما کپی میکردند، تقریباً ده ، دوازده سالی است که دوباره دنبال احیای آن افتادهایم.
از کاهش آلودگی هوا تا صرفهجویی در انرژی
اما شاید برایتان سؤال پیش آمده باشد که بامهای سبز مگر چه مزایایی دارد که کشورهای مختلف دنیا به اشکال گوناگون و با هر لطایفالحیلی شده، میخواهند که سازندگان و مالکان خانهها و به ویژه آپارتماننشینها را متقاعد کنند که پشتبام یا دستکم تراس خانههایشان را به یک باغ و باغچه کوچک تبدیل کنند؟
این پرسش را مهران عبدی، شهروند محله اندیشه و کارشناس ارشد معماری و شهرسازی، اینطور پاسخ میدهد: اصولاً بامهای سبز یا باغ بامها در دنیا در مناطق به قول شما آپارتمانخیز بیشتر از جاهای دیگر توسعه پیدا میکند و رشد دارد. در ایران هم با اینکه هنوز آنچنان که باید و شاید این ایده بسط و گسترش پیدا نکرده و کاملاً نیمبند است، شهرداریهای کلانشهرها در منطقههایی که آپارتماننشین هستند دنبال اجرای بامهای سبز میروند. دلیلش این است که زمین در این مناطق مثل همین منطقه10 بسیار کم است و جمعیت روزبهروز در حال افزایش. در نتیجه شهرداری نمیتواند فضای سبز درست و حسابی برای شهروندان این مناطق روبهراه کند و سرانه فضای سبز را بالا ببرد؛ به همین دلیل با حمایتها و کارهای مختلف سعی میکند، سازندگان و مالکان را به سمت ایجاد بامهای سبز سوق دهد.
عبدی در ادامه میگوید: من و شمایِ کارمند اینقدر مشغله و درگیری داریم که آخر هفتهها به جای اینکه به دشت و کوه و دمن برویم، ترجیح میدهیم که در خانه بمانیم و استراحت کنیم و عمرمان را در ترافیک ییلاقات مشهد حرام نکنیم. پس اگر یک باغچه کوچک داشته باشیم و در روز برای چند ساعت هم که شده وقتمان را صرف رسیدگی به گل و گیاه داخل آن بکنیم یا اصلاً برای دقایقی در آن استراحت کنیم، خستگی و فشارکاری آن روز یادمان میرود. جدا از این مسائلی که ذکرش رفت بامهای سبز باعث میشوند در فصلهای گرم و سرد سال اثرات گرمایی و سرمایی بر ساختمان به حداقل برسد. صداهای مزاحمی که در این منطقه وجود دارد مثل صداهای ساخت و ساز و وانتیها و... تاحد زیادی کاهش پیدا کند. باغ بامها تقریبا 80،90 درصد آب بارانها را جذب میکنند و همین امر باعث میشود که بار زیادی روی دوش سیستم فاضلاب آپارتمان نباشد. مزیت دیگر باغبام این است که فضای مرده و بدوناستفاده ساختمان به محیطی منحصر به فرد و فضای تفریحی برای اهالی ساختمان تبدیل میشود و طبیعی است که قیمت و ارزش آپارتمان را هم بالا میبرد. آنهایی هم که سرشان در حساب و کتاب است بد نیست بدانند که تحقیقات نشان داده خانههایی که بامهای سبز داشتهاند در مقایسه با خانههایی که چنین ویژگیای نداشتند، بین 10 تا 20 درصد در مصرف انرژی صرفهجویی داشتهاند. این یعنی پول کمتری برای حاملهای انرژی پرداختهاند. از مزایای عمومی باغبامها هم میتوان به این موضوع اشاره کرد که این پشتبام سبز از آلایندگی هوا تا حد خوبی جلوگیری میکند و از همه مهمتر اینکه یک فضای بصری زیبا در شهر به این واسطه درست میشود که هر عابری اگر چشمش به آن بیفتد حال و احوالش دگرگون میشود.
اول فرهنگسازی بعد احداث
اما باغ بامها که مردم و بنگاهدارها و سازندههای مسکن ترجیح میدهند از عبارت فرنگی «روف گاردن» به جای فارسی آن استفاده کنند، هنوز در نگاه مردم پدیدهای کاملاً لوکس است و بالاشهری. محمد استیری که مدیر یکی از آپارتمانهای بولوار شریعتی است به ما میگوید: من و همنسلهای من در خانههای حیاطدار پر از دار و درخت بزرگ شدیم و جبر زمانه ما را آپارتماننشین کرده است. پس طبیعی است که دوست داشته باشیم حتی شده یک باغچه کوچک در آپارتمانمان داشته باشیم اما اجرای روف گاردن (باغبام) در منطقهای مثل10 یا حتی 9 و 12 که آپارتماننشین است، تقریباً نشدنی است. چون اولاً بام سبز و روف گاردن متعلق به مناطق لوکسنشین شهر است و کسی در اینجا به فکر این چیزها نمیافتد و ثانیاً در این منطقههایی که گفتم سازنده و خریدار هردو دنبال این هستند که قیمت تمام شده مسکن برایشان خیلی کمتر در بیاید.
عبدا... عزیزی که مدیر آپارتمانی 16 واحدی در بولوار فلاحی است، برخلاف استیری اجرای باغبام در آپارتمانها و ساختمانهای منطقه ما را شدنی میداند به شرط آنکه اول فرهنگ آپارتماننشینی و مسائل ریز و درشت دیگری که در آپارتمانها وجود دارد حل شود. او میگوید: ما در ساختمان خودمان یکی دوباری تلاش کردیم که یک روف گاردن بسازیم و حتی تأییدیههای کارشناسهای شهرداری را هم گرفتیم، اما به چند دلیل کاملاً پشیمان شدیم. در خیلی از آپارتمانها بر سر مسائلی مثل پرداخت حق کارگری که راه پلهها را تمیز میکند یا جای پارک خودروها و مسائل اینچنینی هنوز دعواست و آنوقت به نظر شما کسی برای تعمیر و ساخت باغبام هزینه پرداخت یا اصلاً مسئولیتش را قبول میکند؟ از طرف دیگر مسائلی مثل حق استفاده از باغبام با چه کسی باشد و تعیین قوانین برای آن فضا مثل اینکه کدام روز، چه واحدی میتواند از باغچه پشت بام استفاده کند یا اصلاً فضا به کل مشاع باشد و همه واحدها هر زمان که دلشان خواست بروند آنجا و هزار و یک مسئله ریز و درشت دیگر که به نظر من به همین دلیل است که خیلیها همان باغچه کوچک حیاطهای آپارتمانها را به روف گاردن ترجیح میدهند.
رسول یوسفی از ساکنان یکی از مجتمعهای مسکونی بولوار شهید رفیعی، مدافع سرسخت اجرای روفگاردن (باغبام) است و میگوید که امروز و فردا کار ساخت یکی از آنها را قرار است روی پشتبام مجتمعشان آغاز کنند.
یوسفی البته مشروط مدافع احداث باغبام برای آپارتمانهاست. او بیان میکند: بسیاری از سازندههای مسکن که از قضا فروشنده هم هستند دنبال این هستند که به هر شکلی شده قیمت خانه را چند برابر کنند. اگر قرار باشد روفگاردن برای خانهای که سازندهاش کلی تسهیلات از شهرداری گرفته، بهانه جدیدی به منظور گران شدن چند برابری باشد، همان بهتر که هیچ آپارتمانی باغبام و بامسبز و اینجور چیزها نداشته باشد.
وقتی سازندهها از تسهیلات شهرداری بیخبر هستند
کشورهای مختلف دنیا به اشکال گوناگون از کسانی که روی پشتبام خانههایشان باغبام احداث کنند، حمایت میکنند. در برخی از کشورهای اروپایی دولت موظف است که گل و گیاه رایگان به سازنده بدهد و یک مشاور فضای سبز هم در اختیارش قرار بدهد. در برخی دیگر از کشورها مثل حوزه اسکاندیناوی، شهرداریها و دولت متعهد شدهاند که به کسانی که میخواهند بامسبز ایجاد کنند وام بلاعوض بدهند که دغدغه مالی نداشته باشند، در آمریکا هم از ساختمانهایی که باغبام دارند مالیات گرفته نمیشود، شهر مشهد هم در زمینه باغبام در ایران تقریباً پیشرو است و شورای شهر و شهرداری تسهیلات خوبی برای این کار در نظر گرفتهاند. در آخرین جلسه شورای شهر مشهد مصوب شد که به شرط تأیید استحکام به ازای هر مترمربع بامسبز مفید، 500 هزارتومان تسهیلات تعلق میگیرد و شهرداری میتواند به این مبلغ 15درصد اضافه کند. اینکه چرا با وجود چنین تسهیلاتی سازندههای مسکن به ساخت و احداث باغبام در منطقه ما تمایلی ندارند؛ آن هم در منطقهای که جمعیت آن روز به روز در حال افزایش است و سرانه فضای سبزش با این حجم از جمعیت همخوانی درست و حسابی ندارد خود داستان دنبالهداری است.
علی پرویزی، توپ را در زمین شهرداری میاندازد و میگوید: شهرداری چیزی که به نفعش باشد، درست و خوب به اطلاع مردم میرساند و مسائلی که نفعی در آن نداشته باشد، در خفا نگه میدارد. مثل همین داستان روف گاردن و تسهیلاتش که من اولینبار است دارم میشنوم که شهرداری حاضر است بابتش پول بدهد. اگر چنین چیزی واقعیت داشته باشد، منِ سازنده که 4،5 پروژه در اینجا دارم رویِ حداقل 2 مورد از آنها باغبام اجرا میکردم که ملکم با این ویژگی راحتتر به فروش برسد.
رضا رحمانیراد، یکی دیگر از کسانی است که در حال احداث پروژه بزرگ ساختمانی منطقه ماست و یکجورهایی موافق اجرای باغبام. رحمانیراد صحبتهایش را اینطور شروع میکند: روف گاردن در نگاه مردم و ما سازندهها خدمتی کاملاً لوکس است و ویژه برجهای رضاشهر و بولوار نماز و آنطرفهاست. منطقه10 جایی است که همه میخواهند آپارتمانها و ساختمانهایی که میسازند، با پایینترین قیمت ممکن تمام کنند و به فروش برسانند چون جو اینطور است. احداث روفگاردن طبق فهرست قیمتی که من دارم به هیچ عنوان به صرفه نیست و توجیه اقتصادی ندارد.
اما ترجیعبند صحبتهای بسیاری از کسانی که در منطقه ما در حال ساخت خانه و آپارتمان هستند و مشمول دریافت تسهیلات از جانب شهرداری میشوند، همین حرفهای سید امین حسنینسب است که میگوید: اول اینکه تسهیلاتی که شهرداری برای احداث باغبام میخواهد مثل مهریه است، کی داده کی گرفته. در ثانی فرض میگیریم که شهرداری همه هزینههایم را بدهد، من اگر در این مرحله روف گاردن احداث کنم، هزینههای ساخت بالا میرود و مجبورم که قیمت خانهها را بالا ببرم که آنوقت در این آشفتهبازار ملکم باید خاک بخورد، چون کسی حاضر نیست بابتش این همه پول بدهد. به نظرم عقلانیترین کار این است که همه خانه را بفروشم و خودِ مالکان جدید برای ساخت روف گاردن (باغبام) تصمیم بگیرند.